جدول جو
جدول جو

معنی علی یمامی - جستجوی لغت در جدول جو

علی یمامی
(عَ یِ یَ)
ابن شیبان بن محرز بن عمرو بن عبدالله بن عمرو بن عبدالعزیز بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. مکنی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود
ابن طلق بن منذر بن قیس بن عمرو بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ غُ)
ابن میمون بن ابی بکر بن علی بن میمون بن ابی بکر بن یوسف بن اسماعیل بن ابی بکر هاشمی قرشی مغربی غماری فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هاشمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ مَ)
ابن سلیمان یمنی. از علمای شیعۀ اسماعیلیه در یمن. او راست: لب المعانی المحجوبه التی هی من فضل اهل الفضل موهوبه، که در سال 1286 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد بن مکابر شظبی یمنی. متوفی در صنعاء در ربیعالاّخر سال 907 یا 909 هجری قمری او راست: شرح بر عمده. (از معجم المؤلفین)
ابن احمد بن اسعد بن ابی بکر بن محمد بن عمر بن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی. ملقب به ضیأالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی اصبحی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمر بن احمد بن ابراهیم بن محمد بن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی. مشهور به ابن مطیر. رجوع به علی حکمی شود
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شداد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن خالد بلاطنسی شامی شافعی. ادیب و از اهالی دمشق بود. و در سال 936 هجری قمریدرگذشت. او راست: نزههالناظر و بهجهالخاطر فی الادب، نظم و نثر. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 642 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 743)
ابن احمد شامی خزرجی. مکنی به ابوالحسن. از فضلای قرن 11 هجری قمری بود و در سال 1033 درگذشت. او راست: مبادرهالاسعاف بنظم اجواد بعض الاشراف. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ص 451)
ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم بن...) شود
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی شود
ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی. مکنی به ابوالمعالی و ملقب به عفیف الدین. رجوع به علی دوالیبی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن قاسم سعدی حلبی رامی. او راست: التعلیم و الاعلام فی رمی السهام، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألیف کرد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن حسین اماسی. او راست: تاج الادب، به ترکی، که آن را در سال 857 هجری قمری تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 268)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَیْ می ی)
ابن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان امیمی شریشی. از اهالی شریش. وی ادیب و محدث و فقیه بود و در سال 642 هجری قمری درگذشت. او را تألیفاتی در حدیث و فقه است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 6). در الاعلام زرکلی (ج 5ص 53) لقب او امیی ّ منسوب به امیه ذکر شده است. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِ یَ)
عبدالرحمان بن محمد بن یوسف بن عمر بن علی بن ابی بکر علوی زبیدی یمانی حنفی، ملقب به وجیه الدین. رجوع به علوی زبیدی شود
عبدالرحمان بن ابراهیم بن اسماعیل بن عبدالله بن عبدالرحمان بن محمد بن یوسف علوی یمانی زبیدی. رجوع به علوی زبیدی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ یِیَ)
یحیی بن قاسم بن عمر بن علوی حسنی یمانی صنعانی، ملقب به عزالدین. نحوی و مفسر است که در سال 680 هجری قمری متولد شد. وی به بغداد و شام و خراسان سفر کرد و در سال 750 درگذشت. او راست: 1- تحفه الاشراف فی کشف غوامض الکشاف، درتفسیر. 2- دررالاصداف فی حل عقد الکشاف. 3- شرح لباب تاج الدین اسفرایینی، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 13 ص 219 از بغیه الوغاه سیوطی ص 414 و البدر الطالع شوکانی ج 2 ص 340 و کشف الظنون و فهرست الخدیویه ج 1 ص 137 و نور عثمانیه کتبخانه ص 33و هدیه العارفین ج 2 ص 527 و الاعلام زرکلی ج 9 ص 204)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کُ)
ابن عبدالله بن محمد بن عبدالملک بن یحیی بن ابراهیم حمیری کتامی فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قطان شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کُ)
مردی کماج فروش بود که سری بسیار بزرگ داشت گوئی که دو جمجمه به هم پیوسته داشت. و کسانی را که سری بزرگ داشتند به وی تشبیه میکردند و میگفتند ’مثل علی کماجی’. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ ثَ)
ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی. مکنی به ابوالحسن. وی از احفاد میثم تمار از خواص امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود. و خود وی در زمرۀ اصحاب امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به شمار میرفت. وی از متکلمان امامیه بود و نخستین کسی است که باب علم کلام را مفتوح کرد. اصل او از کوفه بود اما ساکن بصره گردید و او را با ملحدان و نصاری و دیگر ائمۀ مذاهب مناظرات بسیاری است که در کتب گوناگون نقل شده است. و از آن جمله مجالس اوست با هشام بن حکم (متوفی در سال 179 هجری قمری) در عهد رشید عباسی. او راست: 1- الاستحقاق. 2- الکامل، که کتابی است در امامت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 113 از هدیهالاحباب ص 250 و نامۀ دانشوران ج 1 ص 731) (از معجم المؤلفین از الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 175 و الفهرست طوسی ص 87 و هدیه العارفین ج 1 ص 669 و کتاب الرجال نجاشی ص 176 و منتهی المقال ج 2 ص 207 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 270)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمد بن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی. مشهور به عصامی و ’حفید’ یعنی نوادۀ عصام. ازرجال بلاغت بود و در سال 1007 هجری قمری در مکه درگذشت. او راست: حاشیه ای بر شرح استعارات جد خود عصام الدین، بر سمرقندیه، در بلاغت. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 751 و فهرست الخدیویه ج 4 ص 129)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن ابراهیم بن عبدالرحمان عمادی. شاعر و فقیه و از بزرگان دمشق بود و مدتی سمت افتاء حنفیان را در آنجا به عهده داشت. تولدش در سال 1048 هجری قمری و وفاتش در 1117 بوده است. (از الاعلام زرکلی از سلک الدرر ج 3 ص 196)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ری)
ابن محمود ریماوی. شاعر بود و در سال 1277 هجری قمری در قدس متولد شد و در ازهر تحصیل کرد سپس بسمت مدرس فقه و عربی در مدرسه معارف قدس منصوب گشت. و آنگاه روزنامۀ ’النجاح’ را مدت دو سال منتشر کرد. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 172)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ زَ)
ابن محمد بن اسماعیل بن علی بن محمد بن داود بیضاوی الاصل مکی شافعی. مشهور به زمزمی و ملقب به نورالدین. فقیه و اصولی و عالم به فرایض و ریاضی دان و شاعر بود. در مکه تولد یافت و در سال 885 هجری قمری در همانجا درگذشت. او راست: 1- کنزالطلاب فی الحساب. 2- مشرع الفائض فی الفرائض. 3- منظومۀ تحفهالطلاب. 4- منظومۀ فتح الوهاب فی علم الحساب. (از معجم المؤلفین از الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 291 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 253 و ج 2 ص 176 و هدیه العارفین بغدادی ج 2 ص 737)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِحِمْ ما)
ابن محمد بن جعفر کوفی حمانی. نام او در الذریعه به صورت ’علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی’ آمده است. وی شاعر بود و در سال 245 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. حمانی منسوب است به ’حمّان’ که محله ای است به کوفه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 499. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 673) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 266 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین. عمدهالطالب ص 286. المناقب ابن شهرآشوب. العیون و المحاسن مفید. عیون اخبارالرضای صدوق)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن علی بن حسین بن عبدالصمدتمیمی نیشابوری سبزواری، و مکنّی به ابوالحسن. و درسال 533 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست، منیهالداعی و غنیهالواعی. (از معجم المؤلفین ص 217)
ابن محمدحسین بن زین العابدین، مشهور به زین التمیمی کاظمی. وی ادیب و شاعر بود و بسال 1215 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 192)
ابن نصر تمیمی. وی شاعر بود. و او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748 بنقل از المعالم ابن شهرآشوب ص 140)
ابن زیاد تمیمی، مکنّی به ابوالحسن. یکی از نقلۀ کتب فارسی به عربی بود. رجوع به ابوالحسن (علی بن زیاد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن فهد تهامی، مکنّی به ابوالحسن. وی شاعری فصیح بود که در یمن متولد شد و به شام و عراق و جبل سفرکرد و مدتی ابن عباد را مدح کرد و به معتزله گروید سپس عهده دار خطابۀ ’رمله’ گردید و با کمک حسان بن مفرج به مصر سفر کرد و در سال 416 هجری قمری در زندان قاهره مخفیانه کشته شد. او را دیوان شعر کوچکی است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 219). صاحب معجم المؤلفین مآخذ ذیل را نیز آورده است: تاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 269. سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 84. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 451. البدایۀ ابن کثیر ج 12 ص 19. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 204. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 771. فهرس الخدیویه ج 4 ص 238. و نیز رجوع به ابوالحسن تهامی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جُ)
ابن محمد بن منصور بن ابی القاسم بن مختار بن ابی بکر بن علی جذامی اسکندری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین و مشهور به ابن منیر. رجوع به علی اسکندری شود
ابن عبدالله بن محمد بن سعید بن موهب جذامی اندلسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب. رجوع به علی اندلسی شود
ابن عبدالله بن محمدحسن جذامی مالقی نباهی، مشهور به ابن حسن و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مالقی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِجُ)
ابن حمدون بن سماک بن مسعود بن منصور جذامی، مشهور به ابن اندلسی. وی نخستین کسی بود که در روزگار بنی فاطمه، امیر ’زاب’ در افریقا شد. او در آن هنگام که فاطمیان در مشرق بودند نیز با آنان رابطه داشت و آنگاه که حکومت را در مغرب به دست آوردند وی را به حکومت ’زاب’ برگزیدند. و در سال 334 هجری قمری در عهد القائم بامرالله فاطمی که ابویزید محمد بن کیداد در آنجا شورش کرد، این علی بن حمدون به فرمان خلیفه با لشکری گران از بربرها به کمک او بسوی ’مهدیه’ رفت ولی در نزدیکی ’باجه’ با ایوب بن یزید برخورد کرد و در جنگی که بین آنها رخ داد، وی از بلندی سقوط کرد و کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از ابن خلدون ج 4 ص 84)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
ابن احمد بن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی، ملقب به علاءالدین فقیه بود و در 932 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اخلاق الجمالی. 2- ادب الاوصیاء، در فروع فقه. 3- مختارات الفتوی، در فروع فقه. 4- مختارالهدایه و شرح آن، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الفقه الحنفی بالظاهریه. کشف الظنون ص 1624. الشقائق النعمانیه ج 1 ص 422. البدرالطالع ج 1 ص 430. هدیهالعارفین ج 1 ص 742)
ابن محمد جمالی حنفی. فقیه متوفی بسال 931 هجری قمری وی مدتی سمت مفتی بلاد روم را به عهده داشت. او راست: ادب الاوصیاء. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الظاهریه. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 45)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
علی الوحید علی یامی، ابن حاتم بن احمد یامی. آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ)
ابن محمد بن اسدالله امامی اصفهانی. فقیه قرن یازدهم هجری. وی منسوب به جدش امام زاده زین العابدین است. او راست: التراجیح، در فقه (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 320. اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 42)
ابن محمد بن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمد بن جعفر کوفی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا
یمامی رهمی. نام یکی از فصحای عرب به روزگار قاسم انباری. او از عبیدالقاسم بن الاصبغ السلمی روایت کند. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علت تمامی
تصویر علت تمامی
انگیزه هنگرت
فرهنگ لغت هوشیار